ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

اینجا از دغدغه های روزانه ام می نویسم، به طبع بیشترشان خانمانه است تا عمومی، اما هیچ منعی برای ورود آقایان نمی بینم، غیر از اینکه هنگام کامنت گذاشتن رعایت حدود را داشته باشند...

>

ماه ها می شد که پایم به هیچ کتاب فروشی و شهر کتاب و حتی تر کتاب فروش های زیر کتاب خانه ی ملی هم نرسیده بود، برنامه ی زندگی ام طوری نبود که بتوانم همراه کتاب های درسی و چرخاندن زندگی، وقتی برای بی خیالی های توی کتاب فروشی ها اختصاص دهم، از طرفی هم دلم می گرفت از انبوه کتاب های نخوانده و انبار شده، و بعد تر هم رسیده بودم به اینکه دو فردا دیگر که فرزندانم ببینند از مادرشان چیزی جز یک مشت کتاب برایشان باقی نمانده چقدر باید فحش نثارم کنند، مسلما آن وقتی که من از این زندگی می روم آنها با چیزی به نام کتاب خداحافظی کرده اند و خیلی هم اگر اهل مطالعه بخواهند در بیایند از ابزار الکترونیکی زمان خودشان که نمی توانم پیش بینی کنم چه می تواند باشد استفاده خواهند کرد، برای همین قید کتاب خریدن را زده بودم و تا حد امکان خودم را به کتابخانه ای جایی میرساندم تا کتابی که می خواهم را پیدا کنم، انقدر هم فکرم مشغول اتفاق های دیگر بود که اگر پیدایشان نمی کردم ککم هم نمی گزید و حتی تر فراموشش هم می کردم؛ دی روز اما برای پیدا کردن کتابی دوباره پایم به تمام کتاب فروشی های شهر باز شد، آن حس به خواب رفته ی در خلسه در آمده، دوباره طغیان کرد و من میان انبوهی از کتاب ها، تمام روزمرگی ها و مشغله های زندگی را فراموش کردم، عجیب تر اینکه نه تنها کتاب های ادبی همیشکی ، که به دلیل تغییر در نگاهم، موضوعات متنوع و جدید دیگری به موضوعات مورد علاقه ام اضافه شده بود و به طبع زمان ماندن من در هر شیت خیلی بیشتر از آخرین باری می شد که توی هم چین موقعیتی قرار گرفته بودم. بعضی حس ها را نمی شود خاموش کرد، نمی شود فراموششان کرد، نمی شود دل خوش کرد به اینکه از دل برود هر آنکه از دیده برفت...



پ.ن: کتابی که می خواستم را پیدا نکردم، کتابی می خواهم که مدرنیته  و نوگرایی در مدیریت را نقد کرده باشد، استاد می گوید کتابی با این عنوان وجود دارد، اما نام نویسنده اش را فراموش کرده است، توی نت هم چیزی که بتواند کمکم کند پیدا نکرده ام، کسی اگر می تواند کمکم کند بسیار خوشحالم خواهد کرد، ضمن این که زمانم هم بسیار کم است...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۵
ناردخت

نظرات  (۴)

به  آدرس زیر مراجعه کنید شاید به کارتان آمد:
http://almizan.lobolmizan.ir/index.php/kotob/54-1389-05-08-05-35-31/49-1389-05-08-07-41-40
پاسخ:
ممنون از شما  .. :)
۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۵ کمی بودن ...
امام علی (ع):هرکسی زیادشوخی کنداحمق شمرده می شود....
۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۹ واقعیت سوسک زده
  Boje , D & Dennehy, R . (۲۰۰۰). The Story of Post Modern Management . Sage Publication

. Boje , D & Dennehy ,R . (۱۹۹۹) . Organizing Stories : Managing in the Post Modern World
فاطمه طاهرپور
f.taherpour@gmail.com
دکتر سعید رجایی پور
rajaeepour@yahoo.com
عبدالرسول جمشیدیان
rasool_jamshidian@yahoo.com ,
با این افراد هم می توانید ایمیلی مکاتبه کنید شاید بتوانند کمکتان کنند چون مقاله ای دارند در باب فرانوگرایی در مدیریت
این نتیجه ی سرچ من بود
پاسخ:
ممنون از شما...:)
معنی موضوع رو نفهمیدم:
من بنده ی آن دمم که ساق گوید، یک جام دگر بگیر و من نتوانم..


پاسخ:
فقط یه اشتباه تایپی بود...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی