ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

اینجا از دغدغه های روزانه ام می نویسم، به طبع بیشترشان خانمانه است تا عمومی، اما هیچ منعی برای ورود آقایان نمی بینم، غیر از اینکه هنگام کامنت گذاشتن رعایت حدود را داشته باشند...

>

خدانگهدار آسمان مخملی تابستان،..

يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۱۲ ب.ظ

تابستان کنار گرمای زیادش، وقت های بیکاری بی پایانش، برنامه های تا 31 شهریور انجام نشده اش، شربت گلاب و آبلیموی تگری اش، مسافرت های نرفته اش، درس های مرور نشده اش، یک آسمان پر ستاره ی مخملی دارد که می ارزد به تمام ناکامی ها، هی خط بکشی روی هر روزی که رفته و یک نفس خیلی عمیق بکشی و چشم بدوزی به آسمانی که تمامی نداردو ستاره های ریز و درشتی که شماره ندارد، آنقدر بعد و اندازه دارد که بی خیال شماره و عدد می شوی و تمام چشم می شوی پیش روی این شگفت انگیز بی همتا، گرچه آسمان شهر حتی توی شب های بی ابر تابستان هم آنقدر عمق و کیفیت ندارد تا گم شوی توی انبوه چشمک زن های نورانی اما همین که می دانی از روزی که ردپای پاییز بیوفتد روی سنگ فرش های خیابان از همین نور های کم سو هم خبری نخواهد بود دل می دهی به ستاره ایی که خیال می کنی برای تو است...

 حالا که پاییز کم کم دارد از راه میرسد و تابستان دست هایش را به نشانه ی خدانگهدار بالا برده به اجبار باید بپذیریم که روزهایی بی خیالی و وقت های بی پایان هم عمر دائمی نخواهند داشت و تو مثل سال های قبل باید برگردی پشت میزهایی که قرار است به دانشت اضافه کند...

گرچه دل کندن از آسمان زیبای تابستان سخت است اما تو دلت غنج می رود برای پیاده روی زیر باران های نقره ایی شهرت، خیس شدن در حالی که نمی دانی کی این حجم از باران را برای خودت کرده ایی و شیر کاکائو های داغ ِ داغ ِ داغ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۳۰
ناردخت

نظرات  (۵)

۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۴ سید احمد برقعی
اگر
اگر پشت میزها، چیزی نبود که به لذت فراغت اضافه کند،
اگر نبود که روی تخته ها گاهی چیزهایی نوشته نمی شد که زندگی آدم را تکان دهد،
اگر معلم ها بلد نباشند لذت تفکر و ابعاد احساس را برای آدم توسعه دهند
آدم هیچوقت پشت آن میزها نمی نشست
به آن تخته ها خیره نمی شد
و منت آن آدمها را نمی کشید...

خدایا شکرت که دانستن اینقدر به لذت بردن کمک می کند...
پاسخ:
دانش و تحصیل علم چیز واقعا فوق العاده ایی که من لذت بودن در مسیرش رو با هیچ چیز عوض نخواهم کرد انشالله!
۰۱ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۰ کــــلــوخ کلوخ
واااااااااااااااااااای دلم رفت!!
پاسخ:
:)

۰۱ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۶ واقعیت سوسک زده
اگر تابستان آسمان پرستاره ای دارد , پائیز دنیایی رنگ دارد, بوی نم خاک دارد, خیابانهای خیس دارد, خش خش برگها زیر پا را دارد نوستالژ یهای ریز و درشت دارد ...
میبینید خیلی مزایای بیشتری دارد ...
پاسخ:
من خودم عاشق پاییز و شش ماهه دوم سالم، اصلا مگه میشه متولد زمستان باشی و شش ماهه دوم را دوست نداشته باشی، اما برای کسی که توی رشت زندگی میکند و عاشق ستاره ها هم هست آسمان بی ابر نعمت است،.. ما با ستاره های آسمان خداحافظی میکنیم توی شش ماه دوم سال...
دلم مدرسه و درس و کتاب خواست,چیزهایى که یکى دو سالى از "تو"دورند.هرچند هیچ فصلى بهار نمى شود اما پاییز رنگا رنگ هم زیباست.
به قول آن شاعرى که مى گفت پاییز بهارى است که عاشق شده است.
پاسخ:
همه ی فصل ها و روزها و ساعت ها و ثانیه ها خوب و قشنگ است به شرطی که حال دلت خوب باشد...
پیاده روی زیر باران های نقره ای...کاش سرنوشت تمام لحظه هامان این باشد !
:)
پاسخ:
اینکه همه اش یک جور شود که خوب نیست. تنوع لازم است نارون بانو جان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی