کمی با اخلاق باشیم
دانشجوی سال آخر مشاوره است، از همان ها که می خواهد تمام رفتار تو را آنالیز کند و یک جورهایی هم خودش را دانای کل می داند. توی مهمانی نشسته ایم که یک برگه سفید می گذارد جلوی دختر بچه ی 4 ، 5 ساله و می گویید برایم نقاشی بکش، خودت را ، خانواده ات را. همه ی ما می دانیم که توی نقاشی بچه ها رمز و رموز هایی است از زندگی خانوادگی شان، با اینکه برای بچه خوشایند نیست اما چون همبازی دیگری توی آن جمع ندارد دست به قلم می شود. با توجه به رفتاری که از او انتظار دارم تذکر نمی دهم قبل از اینکه وارد حریم خانوادگی شان شوی باید اجازه اش را داشته باشی، نمی دانم چرا توی درس هایشان یادشان می رود اخلاق را هم یادشان دهند، یادشان دهند برای مطالعه روی خانواده ای باید از آن ها اجازه گرفته باشی، همان جا به خودم گوشزد می کنم یکی از نباید هایی که باید به فرزندم یاد دهم همین است، نباید دفتر نقاشی ات را به کسی هر قدر هم نزدیک نشان دهی، نباید به سوال های بی ربطشان جواب دهی،...
کاش به جای سیلی از افرادِ با تحصیلات بالای بی سواد، افرادی با تحصیلات پایین تر و سواد بالاتر داشتیم.
چه زجری داره مصاحبت با این طیف افرادِ مدعیِ بی اخلاق
روح را صحبتِ ناجنس عذابیست الیم...