ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

اینجا از دغدغه های روزانه ام می نویسم، به طبع بیشترشان خانمانه است تا عمومی، اما هیچ منعی برای ورود آقایان نمی بینم، غیر از اینکه هنگام کامنت گذاشتن رعایت حدود را داشته باشند...

>

26 سالگی

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ب.ظ


توی یکی از روزهای بد بود که برایم نوشت " مگه تاحالا روزی بوده که نگذره؟! " و من بعد از آن روز و بعد از هر اتفاقی به خودم می گفتم مگه تاحالا روزی بوده که نگذره؟! کاری به طول بلند روزهای بد و کوتاه روزهای خوب ندارم، روزها هر چه باشند می گذرند تا تورا برساند به نقطه های آغازین هر چیزی ، به روزی که برای اولین بار ثبت شد توی تقویم شخصی ات و تو بعد از آن جور دیگری به آن روز نگاه کردی، رنگ و بویش فرق کرد با روزهای دیگر، حس و حالت، حتی تپش های قلبت هم فرق کرد..

روز تولد از آن روزهایی است که نمی شود بی تفاوت بود نسبت به آن، نمی شود گفت حالا که چه! چه فرقی می کند که چه روزی پایم باز شده روی این کره ی خاکی، چه روزی از این 365 روز، جدا شدن از یک زندگی که چند و چونش خیلی واضح و روشن نیست  و وارد یک زندگی دیگر شدن که همه اش ابهام است و سوال و توی تمام روزهای زنده بودنت باید مدام حواست باشد قوانین بازی را یاد بگیری و چیزی را از روی نا آگاهی ات از دست ندهی ، وارد یک دنیای خیلی بزرگ شدن که هرچه در آن می روی نمیرسی، هرچه تلاش کرده باشی کم است و هر چه دیده باشی ناچیز است و هر چه آموخته باشی چیزی از ناآگاهی ات کم نمی شود، مگر می شود اتفاقی از این بزرگتر باشد؟ مگر می شود آن را برابر دانست با هزار اتفاق ریز درشت دیگری که وصله شده اند به تار و پودت.

امروز که 26 سال و دو روز از زندگی ام می گذرد، بیشتر از هر وقت دیگری به باور کوتاه بودن عمر فرصت ها رسیده ام، استادی می گفت اینکه می گویند سن ات هر چه بیشتر شود طول هر سالت کوتاه تر می شود نه تنها درست است که می شود با ریاضیات هم آن را اثبات کرد، می گفت طول هر سال کسر عدد 1 است بر سن ات، و حالا ، من در 26 سالگی خود، وقتی به زندگی خود نگاه می کنم و به زمان که گویی آهویی گریز پاست، با خودم فکر می کنم وقتی مسئولیت های زندگی ام بیشتر از امروز شود چه طور می توانم زندگی را ادامه دهم در حالی که از خودم راضی باشم؟ چه طور می شود آن حجم از فعالیت را پاسخ دهم بدون اینکه تایم اضافه ایی از کسی گرفته باشم؟!


*بی واسطه با 26 سالگی: سلام 26 سالگی، فرکانس های خوبی از تو دریافت می کنم، امیدوارم کد هایت را درست فهمیده باشم...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۲
ناردخت

نظرات  (۶)

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۶ واقعیت سوسک زده
سلام
مبارک باشد, ان شاء الله  عمر پربرکتی داشته باشین همراه با سلامتی ...
و البته زیارت هم قبول ...
پاسخ:
ممنون دوست خوبم، انشااله:)
سلام شرمنده ام بابت تاخیر
ناردخت همه روزهای می گذرد...
امّا امیدوارم پناه بودن"او"را جوری حس کنی که فقط در آغوش"او"بگذرد...
پاسخ:
مرسی نارون خوبم، ممنون از دعاهای خوبت عزیزم:)
۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۳۸ پلڪــــ شیشـہ اے
سلام بانو 

میلاد فرخنده تون مبارک :)

امشب این مطلب فکر می کنم چهارمین متنی باشه که داره بهم گذر عمر و زمان 
خسران از وقت تلف شده 
و ... رو میگه

ی خبری هست 

عاقبت بخیر باشید ان شاءالله
در پناه خدا
یا علی مدد
پاسخ:
ممنون دوست من،

خوبه که از نشونه های بی تفاوت نمی گذری ، انشالله که خبرای خوبیه:)
سلام
چه حسن برخوردی!
بعد از مدتها عزم کردیم که روح و روان مون رو با خواندن جملات با صفای دوستان مصفا کنیم...
زادروزتون مبارک و امیدوارم سالهای سال با سلامتی و عزت به همراه رفیق شفیق و همدم دم هاتون زندگی کنین و برای بقیه هم دعا کنید

لطفا


پاسخ:
خوش اومدید جناب ترخون.
چشم، شما هم همینطور
۲۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۰۸ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
مبارک باشه بانو...
پاسخ:
 ممنون از شما:)
تبریک ِ با تأخیر.
پاسخ:
ممنون ...       

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی