ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

اینجا از دغدغه های روزانه ام می نویسم، به طبع بیشترشان خانمانه است تا عمومی، اما هیچ منعی برای ورود آقایان نمی بینم، غیر از اینکه هنگام کامنت گذاشتن رعایت حدود را داشته باشند...

>

وقتی همه جا می لنگد

شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۱۹ ب.ظ

می گوید نمی شود و خودش را با کاغذ های روی میزش مشغول می کند. من اما می دانم که می شود

می دانم به همان راحتی که می گوید نمی شود میشود که بشود

بدون هیچ حرفی بیرون می آیم و سرم را پر می کنم از هزاران جمله معترضه ، از بیزاری به سیستم نیازمند به پارتی، از بیزاری به سیستم نیازمند به پول، از اینکه برای اینکه وظیفه ایی درست و به وقت مناسب انجام شود باید کلی ناز و ادایشان را تحمل کنی ، کلی زیر بال و پرشان هندوانه بگذاری، کلی لبخند زورکی و بی ریخت تحویلشان دهی، کلی بروی و بیایی تا شاید بالاخره فرجی شود، این ها همه اش البته وقتی لازم می شود که پول یا پارتی نداشته باشی، برایت واضح و روشن است که اهل رشوه دادن و گرفتن نیستی، حتی قبل تر از اینکه بدانی رشوه دهنده هم گناه کمی نکرده، دوستش نداشتی ، از همان وقتی که بچه ها می خواستند پول بگذارند روی هم که راننده اتوبوس را راضی کنند آخر شب ببرتشان شهربازی و تو گفته بودی اگر وظیفه اش است که انجام دهد دیگر چه پولی و آنها گفته بودند هندوانه زیر بغل است و کوتاه بیایم، اما به خودم می گویم متنفرم از پارتی ، از اینکه باید پارتی باشد تا کارت به روش درست انجام شود اما چیزی توی دلت می پرسد حالت بد است از اینکه سیستم مشکل دارد یا از اینکه خودت پارتی نداری؟؟!!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۲۱
ناردخت

نظرات  (۶)

همه جا می لنگد...

حتّی دل ما!

پاسخ:
دلت را هر چقدر دو دستی تر بچسبی بیشتر می لنگد..

غالبا قومی که از جان زر پرستی می کنند
زمره ی بی چارگان را سر پرستی می کنند
زر پرستِ سر پرست و سرپرستِ زر پرست
لنگی این چرخ تا آغاز صبح محشرست...
سید حسن حسینی.
پاسخ:
ممنون دوست عزیز، کاش که البته تا صبح محشر ادامه نداشته باشه..
مزخرف است مزخرف است این سیستم مریض اداری. این سیستمی که برای یک کار کوچک هزار بار کوچکت می کنند تا وجود نداشته خودشان را اثبات کنند. و اینقدر وقت را نادیده می گیرند که انگار مال پدرشان است و بیهوده تلف می کنند.
داغ دلمان را تازه کردی ناردخت جان!
پاسخ:
استخدام رسمی بدترین نوع کار کردن است، نداشتن ارزیابی بد ترین نوع مدیریت است، ارزیابی نا درست و وابسته به رشوه از آن هم بدتر است، مریض است این نظام اداری ما...

چیزه دیگه ایی که شما اشاره کردی، اتلاف وقت است، چقدر باید حرص بخوریم سر ساعات از دست رفته مان، امیدوارم حداقل بتونیم خودمون تو این مورد مدیریت داشته باشیم و از این سیستم غلط یک چیز درست بیرون بکشیم...
شاید همه مون به نوعی گرفتار این سیستم مریض شده باشیم.
اما من با اجازه شما یه حاشیه کوچیکی به متن می زنم و میگم:
گاهی ما اعتبار اجتماعی بالایی داریم که ازش به "پارتی" تعبیر میکنیم.
گاهی هم بعضی ها رو می بینیم که از فرط بی عرضه گی یکی دستشونو میگیره و "پارتی" شون میشه.
گاهی هم چون هیچی تو شخصیت خودمون نداریم پای پول رو میکشیم وسط تا" پارتی" مون بشه و کارمونو راه بندازه!
اینا همه شون پارتی هستند....
تونستم منظورمو بیان کنم آیا؟
پاسخ:
بله کاملا،
البته من وقت نوشتن این متن بیشتر مفهوم اول شما و داشتن روابط پشت پرده مد نظرم بود...
مجم گرامی ممنون بابت شعر آقای حسینی،من که خیلی لذّت بردم!
پاسخ:
باز هم ممنون از ایشونو شاعر خوبمون آقای حسینی...
۰۵ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۴۷ بهار (خونه ی دل )
زیبا! دلم درد می‌کند سرم درد می‌کند چشمم درد می‌کند پایم٬ دستم درد می‌کند خواب از من گریخته می‌بینی چقدر قرص و شربت آمپول؟ زیبا! من بیمار توام به ملاقاتم بیا و لطفا سکوت را رعایت نکن! ::
 {عباس حسین نژاد}
+++++++++++++++++
شما نگران این چیزا هستی ما نگران نداشتن کار دوست من :(
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی