ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

ناردخت

اینجا از دغدغه های روزانه ام می نویسم، به طبع بیشترشان خانمانه است تا عمومی، اما هیچ منعی برای ورود آقایان نمی بینم، غیر از اینکه هنگام کامنت گذاشتن رعایت حدود را داشته باشند...

>

یک تار سپید بین موهای قهوه ای...

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ق.ظ
توی آینه چیزی باعث شد نگاهم ثابت بشه، نه سایه روشن بود، نه ته مانده ی رنگی ، نه خطای دید، یک عدد تار موی سپید جایی بین یک مشت موی قهوه ایی، نمی دونم آدم های دیگه از دیدن تار موی سپید دچار چه حسی می شن ، اما دل ِ من گرفت، غمگین شدم، انگار که چیز مهم و با ارزشی رو از دست داده باشم..
امروز من در نیمه ی 24 سالگی اولین تار موی سپیدم رو دیدم، به روزهای رفته فکر می کنم، به اینکه چه چیز هایی ارزش این رو داشت که به خاطرش موم سپید شه..
زندگی به طور هنرمندانه ایی برنامه ریزی شده...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۲
ناردخت

نظرات  (۴)

و من از ازدیاد روزانه این سفیدی ها در میان قهوه ای وحشت می کنم.
۲۳ مهر ۹۲ ، ۰۰:۱۰ محمد مهدی
جوان ز حادثه‌ای پیر می‌شود گاهی..
پاسخ:
به نظرت خوبه آدم بدونه هر تار موش سر کدوم حادثه سفید شد؟!

۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۹:۱۳ محمد مهدی
نه!
.
همین‌جوری الکی!
خواستم یه زری زده باشم!
پاسخ:
کسی رو می شناختم که می دونست هر کدوم از موهاش سر کدوم اتفاق سفید شده
نه...خوب نیست آدم بدونه هرکدومشون سر چی سپید شدن...خوب نیست
پاسخ:
من می دونم اولیش سر چی سپید شد... همینشم خوب نیست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی